۱۳۹۴ مهر ۶, دوشنبه

.

پرسید چندم بود؟ گفتم شیش مهر.
گفت چه روز خوبی. اخم کردم و جاخورده، به پرسش نگاهش کردم.
لبخند زد که اگه نبود که حالا این‌جا نبودی.
خندیدم.
...

این، ناباورانه، شد خلاصه‌ی سالی که گذشت. با همه‌ی تلخی‌ها و سختی‌ها و اشک‌ها و شیرینی‌ها و شادی‌‌ها و آسانی‌ها و خنده‌هایش.

هیچ نظری موجود نیست: