۱۳۹۵ اسفند ۱۸, چهارشنبه

...و دل به‌جا نباشد

ای تهران، ای تهران باران‌خورده‌ی گاه ابر و گاه آفتاب، ای شاخه‌های سرخ نارون و سبز کم‌جان بید، ای خواندن پرشور گنجشک‌‌ها به هر ساعت روز، ای کوه‌های هنوز برف‌پوش و دور و باز نزدیک، ای بوی پاکی و تازگی که در کوچه‌هاست، ای پنجره‌های شفاف و بی‌غش، ای رنگ زنده‌ی فرش‌های آویخته به بام‌ها و ایوان‌ها، ای ازدحام دیوانه‌وار و منتظر خیابان‌ها، ای هجوم خاطره و شوق و حزن روزهای آخر اسفند تهران، قرارمان را مگیر، زنده‌مان بگذار.

۲ نظر:

مهشاد گفت...

آذین عزیز من. تولدت مبارک. بهارت تازه و خوب. دلت بر قرار :‌*

Momment گفت...

مهشاد نازنین:*