لحظه
۱۳۹۳ آبان ۱۵, پنجشنبه
.
شب، به خنده برایش تعریف کردم که یکی از شاگردهام ازم پرسیده «خانم، چرا چشمای شما اینقد بزرگه؟»
منتظر خندهاش بودم، اما جدی گفت «آره بزرگه، پدر من در میاد وقتی از اشک پر میشه.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر